Sunday, 17 November 2024


تبعیض در تبلیغات محصولات کودک در شبکه کودک

شبکه کودک به عنوان رسانه‌ اصلی برای معرفی محصولات فرهنگی برای کودک و نوجوان در ایران، باید نقش مهمی ایفا کند. با این حال، بررسی‌های اخیر نشان داده است که این شبکه در زمینه تبلیغات محصولات فرهنگی، به ویژه فیلم‌های کودک و نوجوان، دچار تبعیض است.

دغدغه سرگرمی امروز بیشتر از گذشته احساس می‌شود. چرا که امروز تلویزیون هم دغدغه سرگرم‌کردن بزرگسالان را دارد و هم کودکان و نوجوانان. برای همه اقشار هم شبکه به اندازه کافی دارد اما محتوا نه!

زمانی در دهه 1370 و 1380 برنامه‌سازان و مجریانی حضور داشتند و مجموعه‌های نمایشی ساخته می‌شد که هنوز هم خاطرانگیز و جذاب‌اند. اما رفته رفته حضور این هنرمندان شناخته شده در حوزه کودک کمرنگ شد و امروز یا به طورکل کار نمی‌کنند یا همچون داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) بیشتر به سمت نوجوان و جوان رفته‌اند.

ایرج طهماسب و عروسک‌هایش هم از گذشته تا الان در خدمتِ خانواده بوده‌اند و نمی‌توان گفت «کلاه قرمزی» و دیگر عروسک‌های طهماسب برای کودکان ساخته شده‌اند. اگرچه برای کودکان جذاب بوده‌اند و هستند اما محتوایشان هیچ‌وقت برای آنها درس‌آموز نبوده است.

اگر بزرگسالان را کنار بگذاریم که حوزه سرگرمی‌شان در تلویزیون دچار چالش شده؛ نوجوانان که مثلِ همیشه محروم‌تر از بقیه اقشارند و کودکان هم متأسفانه بعضاً به انیمیشن‌های خانگی و فضای‌مجازی پناه می‌برند.

انیمیشن‌های خارجی را به ایرانی ترجیح می‌دهند مگر اینکه «پسر دلفینی»، «ببعی قهرمان» یا امثالِ این‌ها ساخته شود که به تماشایش در سینماها می‌نشینند. البته در گذشته تمهیدات خوبی اندیشیده می‌شد تا کودکان و نوجوانان با یک امتیاز خوبی چه به همراه هم‌مدرسه‌ای‌هایشان و چه خانواده‌هایشان برخوردار شوند.

بنابراین کودک و نوجوان امروز با یک مشکلِ عمده آن هم در سرگرم نشدن با تلویزیون مواجه است. رسانه‌ای که بیشتر از بقیه مدیوم‌ها و مرجع‌های رسانه‌ای می‌توان به آن اعتماد کرد. متأسفانه برخلاف گذشته که کودکان و نوجوانان بیشتر ترجیح می‌دادند برای سرگرم‌شدن، ورزش کنند یا اتفاقات فیزیکی و تحرک‌های میدانی را تجربه کنند این روزها بیشتر بازی رایانه‌ای و فعالیت در فضای‌مجازی را ترجیح می‌دهند.

یعنی صداوسیما برخلافِ گذشته نتوانسته در امر فرهنگسازی بازی‌های فیزیکی و تحرک‌های میدانی (ورزشی) مؤثر باشد. در واقع همچون بزرگسالان مصرفِ اصلی رسانه‌ای کودک و نوجوان‌مان هم تلویزیون نیست. این اتفاق، اتفاق ناخوشایندی محسوب می‌شود.

شاید یکی از عوامل رواج خشونت‌های اجتماعی امروز همین ماندگاری بیش از حد در فضای‌مجازی است. در حالی‌که کودک و نوجوان ما پیش از این، با ورزش و بازی کردن در پارک‌ها انرژی‌شان را تخلیه می‌کردند و امروز مشخص نیست از چه بستری این اتفاق می‌افتد. یا اصلاً این اتفاق می‌افتد یا خیر.

در این میان بعضی از پدر و مادرها هم هستند که بخاطر مشغله زیاد یا فراهم کردن محیطی بی سر و صدا تلویزیون را روشن می‌کنند تا بچه با روبرو شدن با دنیای مجازی و خیالی سرگرم شود. به این ترتیب نه انرژی از آنها رفته و نه صدایی از بچه‌شان درآمده است.

کارتون‌ها و انیمیشن‌های شبکه‌ تلویزیونی مثل پرستاری هستند که دست بچه‌ها را می‌گیرند و با خود به دنیای خیالی می‌برند. بعد از مدتی این سرگرمی تبدیل به یک عادت می‌شود و از آن به بعد این کودک است که غیر از تلویزیون سرگرمی دیگری را قبول نمی‌کند. البته اصلِ این موضوع، در مدیوم رسانه‌ای هم صادق است.

بنابر نظرِ کارشناسان، تماشای تلویزیون بیش از 2 ساعت در روز موجب اختلالات خواب کودک می‌شود؛ یعنی در واقع دست‌اندرکاران شبکه کودک ساعت مفیدی که می‌توانند کودک را در اختیار داشته باشند همین ساعات است. بنابراین باید تولیداتی را در دستور کار داشته باشند که اصطلاحاً بچه‌ها با دیدن این برنامه‌ها چیزهای بیشتری یاد بگیرند.

ممکن است یکسری از ‌آداب اخلاقی را یاد بگیرد ولی آن ترسی که به خاطر دیدن این انیمیشن‌ها به جانش می‌افتد را چگونه می‌توان از بین برد؟ نکته قابل توجهی که وجود دارد تأثیری است که این کارتون‌ها بر شخصیت کودک می گذارند و ترسی که قاطعانه می‌توان گفت در نهاد کودک جای می‌گیرد و به‌صورت برخی رفتارها و ناهنجاری‌ها بروز می‌کند. شاید بگویید ترس چرا؟ پخش هر انیمیشن و کارتونی برای هر کودکی مناسب نیست و از یک شناختی می‌آید که باید بیشتر در میانِ مدیران و دست‌اندرکاران شبکه کودک باشد.

انیمیشن‌ها برای این بوجود آمده‌اند که فرهنگ‌ساز باشند یا ارزشهای ملی را در کودک نهادینه کنند ولی این تاثیر‌گذاری عمیق در انیمیشنهای خارجی که با آداب و رسوم و فرهنگ ایرانی- اسلامی ما سنخیتی ندارند، وجود ندارد.

بسیاری از برنامه‌‏های مربوط به کودک و نوجوان ناظر به تک قهرمانی بوده و این ایده سنتی و دارای آثار منفی را تبلیغ می‌‏کنند. انیمیشن‌‏های تک قهرمان که معمولا از حجم بالایی از تخیلات فرا واقع‏گرایانه سهم می‌‏برند، به نحوی پیش می‌‏روند که کودکان را به سوی فردگرایی، خشونت، معجزه‏‌خواهی و خودبرتربینی و حتی گاهی خروج از حدود عفت کلامی ‏و ادب اجتماعی سوق می‏‌دهند.

حالا از بحثِ اشراف مدیران و دست‌اندرکاران حوزه کودک در تلویزیون خاصه شبکه کودک بگذریم؛ موضوع بعدی تبلیغات انیمیشن‌های ایرانی است. این اتفاق همیشه ارزشمند بوده و هست. اما فقط انیمیشن‌ها و مجموعه‌های نمایشی نهادها و ارگان‌ها تبلیغ می‌شوند که سهمِ حوزه هنری در میان این اتفاقات بیشتر است.

اگرچه امروز «ببعی قهرمان» که محصول سازمان اوج است نیز مورد تبلیغ قرار می‌گیرد. حتی همچون بقیه انیمیشن‌های ایرانی، کودکان و خانواده‌هایشان را برای تماشای این انیمیشن به سینماها دعوت می‌کنند. در روزهایی که «بچه زرنگ» یا «پسر دلفینی» و برخی دیگر از انیمیشن‌ها روی پرده نقره‌ای می‌رفتند در برنامه‌هایشان به نحوی به این انیمیشن‌ها می‌پرداختند.

هرچند این تبلیغات برای گسترش تولیدات انیمیشن در کشور بسیار حائز اهمیت است و این انتظار از رسانه‌ ملی می‌رود اما چرا فقط کودکانه‌های سینمایی (انیمیشن و رئال نمایشی) نهادها و ارگان‌ها؛ یعنی یک روز کار نمایشی «منطقه پرواز ممنوع» بیشترین تیزرها شاملِ حالش می‌شود و روزی انیمیشن‌های «پسر دلفینی» تا امروز که «ببعی قهرمان» روی پرده است.

البته مثلِ همیشه کارهای خصوصی یا به معنای دیگر مستقل سهمی ندارند که انتظار می‌رود نظام تبلیغات در رسانه ملّی به یک عدالت رسانه‌ای دست پیدا کند. یعنی با درنظر گرفتن همه قوانین و مقررات پخش تبلیغات فیلم‌های سینمایی، معرفی آثار هم به تناسب سلایق و افکار و اندیشه‌ها پخش شود نه یک عده و به طور سلیقه‌ای برگزیده شوند.

شبکه کودک به عنوان یکی از رسانه‌های اصلی برای معرفی محصولات فرهنگی برای کودک و نوجوان در ایران، باید نقش مهمی در ارتقای سطح آگاهی، سرگرمی و آموزش این قشر از جامعه ایفا کند. با این حال، بررسی‌های اخیر نشان داده است که این شبکه در زمینه تبلیغات محصولات فرهنگی، به ویژه فیلم‌ها و برنامه‌های کودک و نوجوان، دچار نوعی تبعیض است. به طور مشخص، این شبکه بیشتر به تبلیغ فیلم‌های ساخته شده توسط نهادهای محدود و دولتی می‌پردازد و بخش خصوصی کمتر در این روند حضور دارد.

یکی از مشکلات اصلی شبکه کودک، تمرکز تبلیغات بر روی فیلم‌ها و محصولات تولیدی توسط نهادهای خاص است. به طور معمول، فیلم‌ها و برنامه‌هایی که از سوی سازمان‌های دولتی یا نهادهای خاص ساخته می‌شوند، در برنامه‌های تبلیغاتی این شبکه بیشترین فضا را به خود اختصاص می‌دهند. در حالی که آثار تولید شده توسط بخش خصوصی و مستقل کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند. این نوع نگرش باعث می‌شود که مخاطبان شبکه کودک با یک محدودیت در انتخاب و تنوع مواجه شوند، و این امر به خصوص برای کودکان و نوجوانانی که نیاز به محتوای گوناگون دارند، یک چالش بزرگ است.

بخش خصوصی در حوزه تولید فیلم‌ها و برنامه‌های کودک و نوجوان به رغم تولید آثار با کیفیت و موفق، در تبلیغات شبکه کودک جایگاه مناسبی ندارد. این شبکه با عدم حمایت از بخش خصوصی و تبلیغ نکردن آثار آن‌ها، عملاً فرصت‌های رشد و معرفی این تولیدات را از این بخش گرفته و این امر موجب می‌شود که بخش خصوصی نتواند سهم مناسبی در بازار بزرگ رسانه‌ای کودک و نوجوان داشته باشد. به این ترتیب، بخش خصوصی به دلیل نبود حمایت تبلیغاتی و رسانه‌ای در رقابت با تولیدات دولتی و نهادهای خاص در این عرصه دچار مشکل می‌شود.

این تبعیض در تبلیغات باعث محدود شدن تنوع محتوای ارائه شده به مخاطبان می‌شود. کودکان و نوجوانان باید با محصولات فرهنگی مختلف و از منابع گوناگون آشنا شوند تا بتوانند سلیقه خود را پرورش دهند و به انتخاب‌های متفاوت دست پیدا کنند. محدود کردن انتخاب‌ها به محصولات خاص و از پیش تعیین‌شده، نه تنها تنوع فکری و فرهنگی را محدود می‌کند، بلکه به کاهش سطح کیفی محتوای ارائه‌شده نیز منجر می‌شود.

برای حل این مشکل، لازم است که شبکه کودک یک رویکرد جامع و ملی در تبلیغات محصولات کودک و نوجوان اتخاذ کند. به جای تمرکز بر فیلم‌ها و برنامه‌های ساخته‌شده توسط نهاده‌های دولتی، باید فرصتی برابر برای تمام تولیدکنندگان، به ویژه بخش خصوصی، فراهم شود تا آثار خود را معرفی کنند. این شبکه باید با شفافیت و عدالت بیشتری از محصولات مختلف حمایت کند و تبلیغات آن را به محصولات فرهنگی متنوع و با کیفیت اختصاص دهد. همچنین، حمایت‌های مالی و تبلیغاتی از بخش خصوصی می‌تواند به رشد این بخش و افزایش کیفیت تولیدات کمک کند.

شبکه کودک با توجه به نقشی که در جامعه ایفا می‌کند، باید به یک بستر منصفانه و متنوع برای معرفی محصولات فرهنگی تبدیل شود. برخورد تبعیض‌آمیز با تبلیغات محصولات کودک، نه تنها به نفع رشد و ارتقای صنعت تولید محتوا برای این گروه سنی نیست، بلکه می‌تواند تأثیرات منفی طولانی‌مدتی در کیفیت رسانه‌های کودک و نوجوان بگذارد. به‌طور کلی، ایجاد فرصت‌های برابر برای تمام تولیدکنندگان و گسترش دامنه تبلیغات در این حوزه می‌تواند به ارتقای کیفیت محتوای رسانه‌ای برای کودکان و نوجوانان منجر شود.

شبکه‌های کودک و امید سیما امروز به پختگی بیشتری رسیده‌اند و تجربه چند ساله این امکان را باید به خانواده‌ها بدهد که کودک‌ و نوجوان‌شان بیشتر از هر بستر رسانه‌ای دیگر، مخاطب تلویزیون خواهند بود. چرا که کم‌خطرتر از دیگر مدیوم‌ها خصوصاً فضای‌مجازی، حتماً رسانه ملّی است. اما به شرط آنکه با اشرافِ دقیق، انتخاب محصول و محتوای جذاب در راستای مأموریت رسانه‌ای‌اش بتواند آموزش‌دهنده و فرهنگساز باشد.

با همه این اوصاف، این نکته را هم نباید از قلم انداخت که بیشترین مراجعه کودکان و خانواده‌هایشان برای استفاده و مصرفِ رسانه‌ای حتماً به تلویزیون است اما امروز با دو اتفاق در مصرفِ رسانه‌ای مواجه هستیم؛ یکی مراجعه و دیگری ماندگاری در مراجعه. این انتظار می‌رود با تولید محصولات جذاب و مؤثر، سطح ماندگاریِ بینندگان در شبکه کودک بالا برود.

No comments:

Post a Comment

 ازدواج اجباری: نگاهی به پیامدها و راه‌حل‌ها